دانلود پی دی اف کتاب ذهن شما دوست شما نیست آدام الوارادو PDF

بخشی از کتاب ذهن شما دوست شما نیست آدام الوارادو

آن اتفاق به‌خصوصی که برای من رخ داد و باعث شد این حالت و این غم در من پدید آید، ‌ نمی‌توانست همان چیزی باشد که ما را از هم جدا کرده است؟ من می‌خواستم این‌طور باشد. به خودم گفتم که این اتفاق مدت‌هاست رخ داده است. همان‌گونه که هر روز صبح که از خواب برمی‌خواستم خودم را متقاعد می‌کردم که قربانی هستم، همان کاری که مطمئناً همه افراد افسرده انجام می‌دهند. «من غمگین و درمانده هستم؛ زیرا این چیز تغییر کرده است، زیرا آن اتفاق هرگز نیفتاده است، زیرا او مرا ترک کرده است». اما این موضوع نمی‌توانست حقیقت داشته باشد. مهم نیست چقدر دوست داشتم این موضوع حقیقت داشته باشد، زیرا از این اتفاق‌ها برای همه رخ می‌دهند و در بسیاری از موارد حتی بدتر از آنچه برای ما رخ داده است. من این را می‌دانستم. می‌دانستم این باید درست باشد. می‌دانستم به‌طور حتم افرادی هستند که خانواده‌شان به قتل رسیده‌اند که بیشتر از من در فردا به دنبال امید و آرزو هستند. به‌طور حتم افرادی بودند که همه چیز خود را از دست داده بودند، اما در نهایت دارایی‌های بیشتری کسب کردند. افرادی بودند که دلایل زیادی برای نفرت از همه افراد داشتند اما احساس عشق بیشتری را در خود پروراندند. افرادی بودند که همه‌ی تجارب من و حتی بدتر از آن را داشته‌اند، بااین‌حال عکس‌العملی کاملاً متفاوت از من داشتند که برای من تقریباً شکست‌ناپذیر و انسان‌های بزرگی به‌نظر می‌رسیدند. افرادی که باجود تجربه همه سختی‌ها و بدبختی‌ها هرگز دیدگاه مثبت خود را نسبت به دنیا، مردم و خودشان از دست ندادند. این‌ها افرادی بودند که باید الگوی خود قرار می‌دادم، افرادی که اثبات کرده‌اند خیلی کمتر از من مستحق اتفاقاتی بوده‌اند که برایشان رخ داده است. من دوست داشتم آن را بپذیرم. در حقیقت، مجبور بودم. زندگی، تجربه‌ها و دشواری‌های پیشینم دلایل کافی برای احساسات و افسردگی که داشتم، نبود. درحالی‌که دیگران دشواری‌های بسیار بیشتری را تحمل می‌کردند و همچنان استوار باقی می‌ماندند، این موضوعات بهانه خوبی نبودند. باوجود بی‌میلی ابتدایی‌ام، مجبور شدم جای دیگری را جست‌وجو کنم. مشکلات من دلیل مشکلم نبودند، همچنین برای جدایی من از فرد قاتل و جدایی ما افراد افسرده از دیگران، از افرادی که از لحاظ عاطفی قدرتمند هستند، دلیل مناسبی نبود. بنابراین تفاوت در چه بود؟ چه چیزی این قاتل را مجبور کرده آن کار را انجام دهد؟

معرفی کتاب ذهن شما دوست شما نیست آدام الوارادو

بخش اول این کتاب به روند بروز افسردگی در افراد می‌پردازد. آلوارادو با استفاده از توصیفات علمی و تجربیات شخصی، فرآیند افسردگی را به شیوه‌ای هوشمندانه و قابل فهم توضیح می‌دهد. او به ما می‌گوید که افسردگی چگونه آغاز می‌شود و تا کجا پیش می‌رود. این توصیف‌ها به خوانندگان کمک می‌کند تا بهتر درک کنند که افسردگی چه تأثیری بر زندگی‌شان دارد. بخش دوم کتاب به ارائه مسیری برای رهایی از افسردگی اختصاص دارد. این بخش به ایجاد آگاهی در افراد مبتلا به افسردگی و همچنین انگیزه برای خروج از وضعیت نامطلوب کمک می‌کند. این اثر تنها برای افرادی که به افسردگی مبتلا هستند نوشته نشده، بلکه برای تمام کسانی است که در معرض افسردگی قرار دارند. به عبارت دیگر، این کتاب برای تمام افراد جامعه‌ی امروز ما مناسب است. همچنین، برای کسانی که اطرافیانشان با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کنند نیز می‌تواند مفید باشد.

چرا باید کتاب ذهن شما دوست شما نیست آدام الوارادو خریداری کنیم؟

آدام آلوارادو، نه پزشک است و نه روانشناس، بلکه فردی است که خود تجربه افسردگی شدید را پشت سر گذاشته و در پی یک حادثه تصمیم می‌گیرد خود را از این وضعیت نجات دهد. او با به اشتراک گذاشتن تجارب شخصی‌اش، به خوانندگان نشان می‌دهد که چگونه می‌توانند از دام افسردگی رهایی یابند. ذهن انسان یکی از قدرتمندترین ابزارها در جهان است، با توانایی خلق، تخریب و تغییر زندگی. برای بهبود خود و زندگی‌تان، باید عمل کنید. ما باید به فکر کردن به شیوه‌ای بهتر و داشتن عقاید مثبت بپردازیم، اما مهم‌تر از آن، باید اقدام کنیم. افکار مثبت می‌توانند دنیای مثبت‌تری را به ارمغان بیاورند، اما تنها زمانی به واقعیت تبدیل می‌شوند که بر اساس آن‌ها عمل کنیم. تغییر رفتار، کلید ایجاد تغییر در افکار است و با این تغییر می‌توانیم به سمت زندگی‌ای شادتر و موفق‌تر گام برداریم.