دانلود پی دی اف کتاب لیلی و مجنون نظامی گنجوی PDF

بخشی از کتاب لیلی و مجنون نظامی گنجوی

هر روز که صبح می‌دمید، یوسفی با رخ مشرقی از راه می‌رسید. فلک با پیکر ترنجی خود، ریحانی زرین از او می‌ساخت. لیلی در بازی با ترنج، زنخی از آن ایجاد می‌کرد. تازه ترنجی که رسیده بود، نظاره‌گرانی را با کف بریده به تماشا می‌نشاند.

چون بر کف او ترنج دیدند، از عشق همچون نار کف می‌زدند. قیس در جلوه‌گاه غنجش، رخ نارنجی‌اش را از غم ترنجش پنهان می‌کرد. بوی خوش ترنج و نارنج، رنج دوستان را از دماغ آنان می‌برد.

چندی بر این گذشت و ناله از دو نازنین برخاست. عشق آمد و خانه را خالی کرد، تیغ بی‌پروایی را برداشت، غم و دل از کنارشان برد و قرارشان را از دل‌شدگی گرفت.

از دلی که به یکدیگر سپرده بودند، در معرض گفتگو افتادند. پرده این راز از هر سو دریده شد و حکایت آن در هر کوی و برزنی شنیده شد. این قصه که محکم آیتی بود، در هر دهنی حکایتی داشت.

معرفی کتاب لیلی و مجنون نظامی گنجوی

به نظر برخی پژوهشگران، شاعری عرب به نام قیس بن ملوح عامری که از اهالی نجد و متعلق به قبیله‌ی عامر و متخلص به مجنون بود، دل به عشق دختری به نام لیلی می‌بازد و برای او شعر می‌سراید. این اشعار به محبوبیت بسیاری می‌رسند تا جایی که هر شعری که با نام لیلی سروده شود، به این مجموعه نسبت داده می‌شود. این مجموعه پس از دویست سال جمع‌آوری می‌شود. در طول زمان، این داستان دستخوش تغییراتی می‌شود و روایت‌های مختلفی از آن پدیدار می‌گردد. طه حسین، نویسنده‌ی مصری، وجود قیس یا فرد دیگری با لقب مجنون را مورد تردید قرار داده و از اصرار برخی بر وجود شخصیتی واقعی به نام مجنون انتقاد کرده است. کتاب‌هایی مانند «الشعر و الشعرا» در قرن سوم، «الاغانی» از ابوالفرج اصفهانی و «الزهره» از ابوبکربن‌داوود طاهری، از جمله آثاری هستند که به زبان عربی نوشته شده و به داستان لیلی و مجنون اشاره کرده‌اند.

چرا باید کتاب لیلی و مجنون نظامی گنجوی خریداری کنیم؟

در روایت نظامی، لیلی و مجنون از اشراف‌زادگان هستند و در کودکی در مکتب‌خانه با یکدیگر آشنا می‌شوند. این در حالی است که در روایت‌های عربی، آن دو در هنگام گوساله‌چرانی یکدیگر را می‌بینند. نظامی گنجوی به این داستان رنگ و بویی کاملاً ایرانی داده است. در روایت نظامی، شخصیتی به نام نوفل وارد داستان می‌شود که حاضر است به خاطر عشق مجنون، با افرادش به جنگ قبیله‌ی لیلی برود. این شخصیت را مصداق یک جوانمرد ایرانی دانسته‌اند. در این روایت، عناصر ایرانی دیگری نیز مشاهده می‌شود.