
وب سایت کتاب سل دانلود پی دی اف کتاب شهر بی یار سحر مرادی PDF را برای شما عزیزان آماده کرده است. زودی دوباره او را ببینم. سوییچش را در هوا قاپ زدم و به سمت در حیاط رفتم. دیدن ماشینش از این فاصله کوتاه، تمام شوق و شور قدیمیام را زنده کرد. ماشینی که تا آن زمان فقط در عکسها دیده بودم… . برای خرید و دانلود کتاب های بیشتر همراه کتاب سل باشید.
نقد کتاب شهر بی یار سحر مرادی
شهریار درویش، مدیرعامل بزرگترین مجموعه هتلهای بینالمللی پریسان، پسری عبوس و مرموز است که تنها صدای چکمههای سیاهش رعب به دل همه میاندازد. یک شب، فیلم رابطه ممنوعهاش با مهمان ویژه اتاق VIP هتل، به دست دختر تخس و شیطان خدمتکار هتل میافتد… اما پشت تمام این اتفاقات، یک راز بزرگ پنهان است؛ رازی به سیاهی چشمان شهریار درویش و مرگ بیگناه یک انسان.
بخشی از کتاب شهر بی یار سحر مرادی
یارا، وقتی از ماشین پیاده شدیم و بعد از کلی تشکر مامان از بنیامین بابت رساندنمان، چشمهایم به سرعت از دنبال کردن قدمهای سریع او کنده شد و به درختان عور داخل حیاط رسید. در ذهنم جنگی تمامعیار در جریان بود و در میان این حالت عجیب و غریبم، خندهدارترین سوال را زری مدام کنار گوشم، طوری که بنیامین نشنود، میپرسید: “خیلی دیر شد، برم شام چی درست کنم؟ بچههام گشنهان؟” درست در لحظهای که خونسردانه شانه بالا میانداختم و به او میگفتم “حالا یه چیزی میخوریم”، طوری به من نگاه میکرد که انگار من دختر هووش بودم و نازنین و نویان از خودش بودند. این لحظه، در میان هوای خنک و گیجکننده، ترکیبی از کمدی و تراژدی بود.
معرفی کتاب شهر بی یار سحر مرادی
ندیدمش… وقتی گفت همون همیشگی، حس کردم ایستگاه کرده! نیازی به گفتن امیر نبود؛ یارا دستمان انداخته بود و با خیال راحت به ریشمان میخندید. خندههایش شکل خاصی داشت. از پارک دوبل با افکاری مشوش بیرون زدم و به هم ریختهتر از قبل راه افتادم. پشت چراغ چشمکزن توقف کردم تا ماشین مقابلم حرکت کند. با انگشتانم روی فرمان ضرب گرفتم و خم شدم تا از داخل کنسول عینک آفتابیام را بیرون بیاورم. اما با دیدنش داخل کوچهی فرعی سمت راست، دستم میانهی راه متوقف شد. داشت بلندبلند برای دوستش حرف میزد و…
چرا باید کتاب شهر بی یار سحر مرادی خریداری کنیم؟
بدم آمد. فندکم را برداشتم تا دوباره وجودم را در دود و بیقیدی دنیای نامردها خفه کنم، اما نشد. از پلهها سرازیر شدم و کارت بانکیم را روی پیشخوان مقابل امیر گذاشتم.- “مهمون باش شهریار؟”سرم را به سمت در خروج برگرداندم و دنبالش گشتم، نبود. – “میز همراهمو حساب کن.” نگاه امیر از پشت سرم کش آمد و روی میز خالی انتهای سالن نشست. – “چیزی نخورد که… آب معدنی ام میدونی اینجا رایگانه!” سرم را تکان دادم و منتظر تمام شدن کارش ماندم. – “شهریار، اون دختر خانمی که باهات بود، مشتری ثابت اینجا نیست… یعنی من که تا به حال…”
📌 فهرست مطالب کتاب شهر بی یار سحر مرادی:
- مقدمه
- پیشگفتار
- منو انتخاب نکن
- و …
شهر بی یار سحر مرادی pdf
دانلود رایگان pdf کتاب شهر بی یار سحر مرادی
خرید کتاب شهر بی یار سحر مرادی
دانلود شهر بی یار سحر مرادی pdf
شهر بی یار
به این کتاب امتیاز دهید ?
ادامه مطلب