وب سایت کتاب سل دانلود پی دی اف کتاب جعبه ی پرنده جاش ملرمن PDF را برای شما عزیزان آماده کرده است. رمان *جعبه پرنده* اثر جاش ملرمن، یکی از آثار برجسته در ژانر وحشت و هیجانانگیز است که با روایت دلهرهآور و فضای پرتنش خود، مخاطب را از ابتدا تا انتها درگیر میکند. این داستان، که نخستین بار در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، بر پایهٔ مفهومی ترسناک و رازآلود شکل گرفته است چیزی در بیرون وجود دارد، چیزی ناشناخته و وحشتناک که نباید دیده شود. هرکس که آن را مشاهده کند، به خشونتی دیوانهوار دچار میشود، عقلش را از دست میدهد و حتی ممکن است به مرگ خود یا دیگران منجر شود. هیچکس دقیقاً نمیداند این موجود یا نیروی نامرئی چیست، از کجا آمده و چرا اینگونه عمل میکند. تنها یک حقیقت روشن است: برای زنده ماندن، نباید به آن نگاه کرد. برای خرید و دانلود کتاب های بیشتر همراه کتاب سل باشید.
نقد کتاب جعبه ی پرنده جاش ملرمن
داستان در فضایی آخرالزمانی روایت میشود که جامعهٔ انسانی در اثر این پدیده به فروپاشی کشیده شده است. پنج سال پس از آغاز این اتفاقات مرموز، تنها تعداد کمی از بازماندگان باقی ماندهاند که مالوری، شخصیت اصلی داستان، یکی از آنهاست. او به همراه دو فرزند خردسالش در خانهای متروکه در کنار رودخانه زندگی میکند و رویای فرار از این جهنم و رسیدن به مکانی امن را در سر دارد. اما این فرار، به دلیل شرایط وحشتناک موجود، با چالشهایی هولناک همراه است.
بخشی از کتاب جعبه ی پرنده جاش ملرمن
«مالوری در آشپزخانه ایستاده و در فکر است. دستهایش مرطوباند. دارد میلرزد. مضطربانه پشت سر هم با کفِ پا به سرامیکِ ترکخوردهٔ زیر پایش ضربه میزند. صبحِ زود است؛ احتمالاً خورشید حالا دارد از افق سرک میکشد. نوری را تماشا میکند که دارد رنگ سیاهِ پردههای سنگین را چند درجهای روشنتر میکند و فکر میکند، مه بود. بچهها در اتاق ته راهرو، زیر توری محافظِ مخصوص دور مرغدانی که پارچهٔ سیاهی رویش کشیده شده، خوابیدهاند. شاید چند لحظهٔ پیش صدای او را که در حیاط زانو زده بود شنیدهاند. حتماً صدای کارهایش در حیاط از راه میکروفون و سیمها سفر کرده است و به آمپلیفایرهای پشتِ تختخوابشان رسیده است. به دستهایش نگاه میکند و برق نامحسوسشان را در نورِ شمع میبیند. بله، مرطوباند. مهِ صبحگاهی هنوز روی دستهایش تازه است. حالا مالوری در آشپزخانه نفس عمیقی میکشد و شمع را فوت میکند. به اطراف اتاقِ کوچک نگاهی میاندازد؛ چیزی جز لوازم زنگزدهٔ آشپزخانه و ظروف ترکخورده نیست. بهجای سطلآشغال از یک جعبهٔ مقوایی استفاده میکنند. صندلیها را طناب بستهاند و سرپا نگه داشتهاند. دیوارها کثیفاند. کثیفیِ دستوپای بچههاست؛ ولی لکههای قدیمیتر هم هستند. رنگ پایینِ دیواری که ته راهروست، تغییر کرده و لکههای بنفشِ تیرهاش بهمرورِ زمان تبدیل به قهوهای شدهاند. لکهٔ خوناند. رنگِ بخشهایی از موکت تغییر کرده است. هیچ مادهٔ شویندهای در این خانه نیست که بتواند آنها را تمیز کند. خیلیوقتپیش مالوری دو سطل را پر از آبِ چاه کرد و سعی کرد با پارچهٔ یک کت، لکههای همهجای خانه را پاک کند؛ ولی پاکشدنی نبودند. حتی آنهایی که آنقدرها مقاوم نبودند هم، تبدیل به چیزی شبیه سایهٔ اندازهٔ اولیهشان میشدند؛ ولی بازهم بهشکل وحشتناکی بهچشم میآمدند. لکهٔ جلوی در، زیر یک جعبهٔ شمع پنهان شده است. کاناپهٔ اتاق پذیرایی بهشکل عجیبی کج است و دلیلش هم دو تا از لکههای موکت است که ازنظرِ مالوری شبیه کلهٔ گرگ هستند. در طبقهٔ دوم کنار پلههای زیرشیروانی، کپهای کتِ بوی نا گرفته را میبینید که کارشان پنهانکردن جای خراشهایی عمیق بهرنگِ بنفش در تمام قسمت پایینِ دیوار است. ده قدم آنطرفتر هم سیاهترین لکهٔ خانه است. مالوری از بخش انتهای طبقهٔ دومِ خانه استفاده نمیکند؛ چون نمیتواند خودش را راضی کند از جلوی این لکه رد شود. اینجا زمانی یک خانهٔ شیک در محلهٔ اعیاننشین بیرون شهر دیترویت بود. زمانی خانهای امن و آمادهٔ پذیرش یک خانواده بود. همین نیمدههٔ پیش هر مشاوراملاکی با افتخار این خانه را به مشتری نشان میداد. ولی امروز صبح پنجرههای خانه با مقوا و چوب کور شدهاند. خبری از آبِ لولهکشی نیست. یک سطلِ چوبی بزرگ روی سکوی آشپزخانه است. بوی کهنگی میدهد. خبری از اسباببازیهای واقعی برای بچهها نیست. قطعات صندلیهای چوبی تراشیده شدهاند و نقش آدمکهای کوچک را بازی میکنند. روی هرکدام صورت کوچکی کشیده شده است. کابینتها خالیاند. هیچ نقاشیای روی دیوار نیست. سیمها از درِ پشتی وارد خانه و بعد اتاقخوابهای طبقهٔ اول میشوند و در آنجا بهکمک آمپلیفایرها، کوچکترین صدای بیرون خانه را به مالوری و بچهها میرسانند. هر سهشان اینطور زندگی میکنند. مدت طولانیای از خانه خارج نمیشوند. وقتی بیرونِ خانه هستند، چشمبند میزنند. بچهها هرگز دنیای بیرونِ خانه را ندیدهاند؛ حتی از پشت پنجره. مالوری بیشتر از چهار سال است که بیرون را ندیده است.»
معرفی کتاب جعبه ی پرنده جاش ملرمن
اکنون که پسر و دخترش چهار ساله شدهاند، زمان آن فرا رسیده که او تصمیمی حیاتی بگیرد. سفر پیش رو خطرناک و نفسگیر خواهد بود آنها باید مسیری بیستمایلی را در رودخانه طی کنند، بدون اینکه بتوانند چیزی ببینند. مالوری و فرزندانش باید چشمهایشان را ببندند و فقط به هوش خود و مهارتهای شنیداری تعلیمیافتهٔ بچهها تکیه کنند. هر تصمیم اشتباهی میتواند مرگ آنها را رقم بزند، زیرا چیزی نامرئی، چیزی که سالها در سایهها آنها را دنبال کرده است، هنوز وجود دارد و منتظر کوچکترین اشتباهشان است.
چرا باید کتاب جعبه ی پرنده جاش ملرمن خریداری کنیم؟
این رمان، که با فضاسازی هنرمندانه و روایت نفسگیر خود شهرت پیدا کرده، نهتنها یک داستان ترسناک است، بلکه از لحاظ روانشناختی نیز خواننده را به عمق ترسهای ناشناخته و اضطرابهای بشری میبرد. حس ناامنی دائمی، تنش فراگیر و عدم توانایی در دیدن تهدیدها، باعث میشود خواننده خود را در جای شخصیتها تصور کند و با وحشت آنها همراه شود. *جعبه پرنده* یک تجربهٔ هیجانانگیز و فراموشنشدنی است که تا مدتها پس از خواندنش در ذهن مخاطب باقی میماند. این داستان نهتنها مورد استقبال گستردهٔ خوانندگان قرار گرفت، بلکه الهامبخش اقتباسهای سینمایی نیز شد و در قالب فیلمی موفق به نمایش درآمد. برای کسانی که به داستانهای دلهرهآور، رمزآلود و روانشناختی علاقه دارند، این کتاب انتخابی بینظیر است.
کتاب جعبه پرنده
جعبهٔ پرنده بارسلونا
فیلم جعبه پرنده
کتاب کابوک
دانلود کتاب کابوک جاش ملرمن
به این کتاب امتیاز دهید ?
ادامه مطلب